کد مطلب:152395 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:115

شفای دختر دکتر سید مصطفی بهشتی با آب تربت و ختم یا کاشف الکرب...
این قضیه توسط خطیب بزرگوار، حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمد علی رسولی اراكی نقل شده است:

در تیر ماه سال 1368 شمسی مطابق با ذیقعدة الحرام سال 1409 ق، در بیمارستان فیروز آبادی بستری بودم. روزی دكتر سید مصطفی بهشتی، پزشك معالج من، دیر به بیمارستان آمد و در عین حال ناراحت نیز بود. سؤال كردم: امروز وضع و حال شما، مثل همیشه نیست؟!

دكتر گفت: دخترم را، كه در یكی از بیمارستانهای تهران بستری است، عمل كرده اند و وضع ناراحت كننده ای دارد!

همان شب بعضی از بستگانم از قم به بیمارستان فیروزآبادی آمدند و امانت حضرت آیة الله العظمی آقای گلپایگانی قدس سره را به من رساندند. ایشان شنیده بودند كه من مریض شده و در بیمارستان بستری هستم، لذا شیشه ی آبی را كه با تربت حضرت سیدالشهداء علیه السلام ممزوج شده بود، برای من فرستاده بودند. بنده مقداری از آن را خوردم و قطره ای را نیز به چشم خود مالیدم و فردای آن روز، دكتر را صدا زدم و از وضع دخترش سؤال كردم. او توضیح داد و سپس گفت: او احتیاج به دعا دارد!


به دكتر گفتم: وقتی خواستید از بیمارستان بیرون بروی، هدیه ای به شما می دهم كه آقا فرستاده است. او نزدیك ظهر آمد و من شیشه را به او دادم و گفتم: امشب، در فلان ساعت معین، من مشغول ختمی می شوم، شما ساعتی بعد از آن، مقداری از این آب را به او بدهید تا بخورد، ان شاءالله مؤثر است!

آن شب، در ساعت مقرر، توسل به حضرت ابوالفضل علیه السلام را شروع كردم و بعد نیز ختم «یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام اكشف كربی بحق أخیك الحسین علیه السلام» را دو سه بار تكرار كردم. فردا دكتر آمد و شیشه را نیاورد، ولی خوشحال بود.

گفتم: دكتر، حال مریضه چه طور است؟ گفت: طبق دستور شما عمل شد، یك ساعت بعد از آن مریضه چشم باز كرد، (با آنكه سه روز بی هوش افتاده بود) و گفت: تشنه ام. مادرش بقیه آب شیشه را به او داد. صبح گفت: غذا می خواهم! به دكترش گفتند: دوباره او را معاینه كند، وقتی كه معاینه كرد، گفت: خیلی عجیب است، حال او بهبود یافته است، چه شده؟! جریان را به وی گفتیم. گفت: مقداری سوپ هم به وی بدهید. دادیم و هیچ ناراحتی پیش نیامد!

دكتر گفت: وضع او بی اندازه رضایت بخش است! روز بعد دكتر آمد و به من گفت: اصل جریان را برایم بگو، چه كرده ای؟ جریان آب تربت و نیز ختم «یا كاشف الكرب عن وجه الحسین علیه السلام اكشف كربی بحق أخیك الحسین علیه السلام» را برایش گفتم. او بی اندازه خوشحال شد و بعد به این و آن تذكر می داد. این است نتیجه توسل به حضرت باب الحوائج، قمر بنی هاشم، ابوالفضل العباس علیه السلام و تربت حضرت سیدالشهداء امام حسین ابن علی بن ابی طالب علیه السلام. [1] .



[1] چهره ي درخشان، ج 1، ص 470.